...
"دوست دارم برم یه جای دور که هیچ کسی رو نبینم
تنهای تنها ، یه جایی مثل گور
تنگ و تاریک..."
شماره کاملا نا آشنا بود
اول فکر کردم یکی از دوستامه که نمی خواد من بشناسمش
اما تو سومین اس.ام.اس فهمیدم که نه من اونو میشناسن و نه اون منو
اونقدر دلش پر بود که حرفش رو تو اس.ام.اس گذاشت و فرستاد به یه شماره
و اون شماره من بود
برام عجیب بود...بحث احتمال وقتی تو زندگی میاد خیلی عجیب میشه...خیلی...
چرا من؟
چرا این هفت رقم طوری باید کنار هم قرار بگیرن که بشن من؟
و من شدم یک شنونده، شنونده اس.ام.اس های دختری که هر شب آرزوی مرگ میکنه
شنونده یه دل بینهایت پر
نمی دونم باید سعی می کردم امید بدم، یا فقط گوش کنم
بیواژگی ، در حالیکه نیاز به واژه برای یکی دیگه داری، خیلی سخته
در حالیکه ذره ای نشناسیش
گفت " حالا سبک شدم، امیدوارم پشیمون نشم...."