<body bottommargin="0" leftmargin="0" rightmargin="0" topmargin="0" marginheight="0" marginwidth="0" bgcolor="navy" link="navy" vlink="navy" alink="navy">
...بی واژه

Thursday, October 13, 2005

— ...

"دوست دارم برم یه جای دور که هیچ کسی رو نبینم
تنهای تنها ، یه جایی مثل گور
تنگ و تاریک..."

شماره کاملا نا آشنا بود
اول فکر کردم یکی از دوستامه که نمی خواد من بشناسمش
اما تو سومین اس.ام.اس فهمیدم که نه من اونو میشناسن و نه اون منو
اونقدر دلش پر بود که حرفش رو تو اس.ام.اس گذاشت و فرستاد به یه شماره
و اون شماره من بود
برام عجیب بود...بحث احتمال وقتی تو زندگی میاد خیلی عجیب میشه...خیلی...
چرا من؟
چرا این هفت رقم طوری باید کنار هم قرار بگیرن که بشن من؟

و من شدم یک شنونده، شنونده اس.ام.اس های دختری که هر شب آرزوی مرگ میکنه
شنونده یه دل بینهایت پر

نمی دونم باید سعی می کردم امید بدم، یا فقط گوش کنم
بیواژگی ، در حالیکه نیاز به واژه برای یکی دیگه داری، خیلی سخته
در حالیکه ذره ای نشناسیش

گفت " حالا سبک شدم، امیدوارم پشیمون نشم...."
بیواژه

خانه منŒ
ارسال نامه‡
XML
***ˆ
 
 



†دوستانم

قهوه تلخ
میوه ممنوعه‡
گلابی قرمز
آفرودیت
SMK
BlueDorry
ذهن طلاییŒ
خرس سفید قطبی
تبسم
سحر دختر پاییز
واژه های نسوز سوزان
حیوانŒ
ستیغ
نفس سرد
حباب
عادت می کنیم

نوشته های پیشینŒ
October 2004
November 2004
December 2004
January 2005
February 2005
March 2005
April 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
September 2005
October 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
March 2007
April 2007
May 2007
July 2007
August 2007
October 2007
January 2008
February 2008
May 2008
June 2008
August 2008
September 2008
October 2008


Gardoon Persian Templates

[Powered by Blogger]