<body bottommargin="0" leftmargin="0" rightmargin="0" topmargin="0" marginheight="0" marginwidth="0" bgcolor="navy" link="navy" vlink="navy" alink="navy">
...بی واژه

Saturday, August 27, 2005

— ...خدایا به سلامت دارش...

گاهی وقتها این تکنولوژی باورهای آدم را میریزد بهم
صدایت آنقدر واضح و نزدیک بود که فکر کردم خانه ای و عصری می آیی!
حالا دیگر نیستی
این ماههای آخر عادت کرده بودم به هر روز صبح بوسیدنت، خوبیش این بود که معامله پایا پای بود
عادت لفظ بی محتواییست، بهتر است بگویم خو گرفته بودم!
رابطه به جنسیت طرفین هیچ ربط ندارد..

حتی حوصله شنیدن شادمهر و فریدون فروغی را هم ندارم

یادم می آید وقتی برای عید پست نوشتی ، خندیدم ، آن موقع هیچ فکر نمی کردم که این نوشته ها به واقعیت تبدیل شود
اما حالا می بینم به خوش خیالی خودم خندیدم!

تو چهارمین نفری
و من رفتن تک تک آنها را در ذهن هنوز دارم...
اشکهایی که رد و بدل می شد و گلوهایی که از ازدحام بغض قفل شده بود!

کله پاچه بعد از رفتن تریپل را یادت هست؟ هنوز گرمی کله پاچه رو در عکسها حس می کنم!
نگذاشتی تا کمی سرد شود!

تو هم شدی شکلهای یاهو
شدی میل
شدی چت

اما باور دارم که باید می رفتی، این خوب است، هر چند کم

آدمها می آیند و می روند، خاصیت زندگیست، کاریش نمی شود کرد
بعضی ها برای همیشه میروند، حتی فرصت بغل کردن و بوسیدن را هم به آدم نمی دهند
آرام میروند...و دیگر بر نمی گردند

اما می دانم باز هم می بینمت... اما شاید خیلی دور.. شاید هم نزدیک!

مواظب خودت باش.. زیاد...


Bivajeh...  ||  6:33 PM

Sunday, August 21, 2005

— آخرین ها

حالا منهم دیگر این " آخرین ها " را احساس می کنم
با هر آنچه در وجودم هست
از تو عکس می گیرم، و از خداحافظی کردنهایت ، با آدمها، اشیا، اجسام...
برق شادی را در چشمانت برای رسیدن به آنچه دوست داری می بینم
و بغض اشک را در گلویت برای جدا شدن از آنچه دوست داری
آخر هم برق اشک غلبه می کند...
هنوز جلوی خودم را محکم گرفتم
خیلی محکم
شاید هم نقشش را بازی می کنم
اما نمی دانم بازیگر خوبی هستم یا نه
اما تو هم خوب بازی می کنی
حداقل جلوی من

سعی می کنم خیلی در چشمانت نگاه نکنم
اصلا فکر هم نکنم

تر جیح می دهم یکباره بترکم
اینجوری راحتتر است
حداقل برای من
Bivajeh...  ||  5:29 PM

Saturday, August 20, 2005

— نایاب


از صبح که اینها رو خوندم در گیرشم...
اشکال عجیبی در مغزم وول می خورد، مثل کرم در یک سیب گندیده...
دلم نمی خواست این اشعار را بنویسم
اما به دوستی عزیز قول دادم که امشب بنویسم...

شب ایستاده است
خیره نگاه او
بر چارچوب پنجره من.
سر تا به پای پرسش، اما
اندیشناک مانده و خاموش:
شاید
از هیچ سو جواب نیاید.

دیری است مانده یک جسد سرد
در خلوت کبود اتاقم
هر عضو آن ز عضو دگر دور مانده است،
گویی که قطعه، قطعه دیگر را
از خویش رانده است.
از یاد رفته در تن او وحدت.
بر چهره اش که حیرت ماسیده روی آن
سه حفره کبود که خالیست
از تابش زمان.
بویی فساد پرور و زهرآلود
تا مرزهای دور خیالم دویده است.
نقش زوال را
بر هر چه هست، روشن و خوانا کشیده است.
در اضطراب لحظه زنگار خورده ای
که روزهای رفته در آن بود نا پدید،
با ناخن این جسد را
از هم شکافتم،
رفتم درون هر رگ و هر استخوان آن
اما از آنچه در پی آن بودم
رنگی نیافتم.

شب ایستاده است.
خیره نگاه او
بر چهار چوب پنجره من.
با جنبش است پیکر او گرم یک جدال.
بسته است نقش بر تن لب هایش
تصویر یک سوال.


Bivajeh...  ||  2:49 AM

Wednesday, August 17, 2005

— افراط و تفریط

این وری ها از اینور میفتند
اونوری ها از اون ور
نه اینوری ها ، اونوری ها را تحویل می گیرند
و نه اونوری ها ، اینوریها را

بعضی از واژه ها را باید فراموش کرد
تعادل واژه ای مرده است
Bivajeh...  ||  2:41 PM

Sunday, August 07, 2005

— چشمهایت

 چشمم...


اگر ماهی شوی و در اعماق اقیانوس اشک بریزی
یا در پشت گلهای باغ ، میان نم نم باران گریه کنی
فرقی نمی کند کی و کجا،

چشمهایت تورا لو خواهند داد


همیشه چشمها مارا لو می دهند




Bivajeh...  ||  11:36 AM

Wednesday, August 03, 2005

— تیر خلاص
تیر خلاص تو هم شلیک شد...
شهادتت تبریک و تسلیت
...
Bivajeh...  ||  1:35 AM

Tuesday, August 02, 2005

— بی ارزشی ها

آیا کسی هست که مرا به سمت بی ارزشیها هدایت کند؟

حالم داره به شدت از این ارزشهای مصنوع و بازیچه بهم می خوره
آه که چقدر دلم یک مستراح فرنگی می خواهد
...


بیواژه

خانه منŒ
ارسال نامه‡
XML
***ˆ
 
 



†دوستانم

قهوه تلخ
میوه ممنوعه‡
گلابی قرمز
آفرودیت
SMK
BlueDorry
ذهن طلاییŒ
خرس سفید قطبی
تبسم
سحر دختر پاییز
واژه های نسوز سوزان
حیوانŒ
ستیغ
نفس سرد
حباب
عادت می کنیم

نوشته های پیشینŒ
October 2004
November 2004
December 2004
January 2005
February 2005
March 2005
April 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
September 2005
October 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
March 2007
April 2007
May 2007
July 2007
August 2007
October 2007
January 2008
February 2008
May 2008
June 2008
August 2008
September 2008
October 2008


Gardoon Persian Templates

[Powered by Blogger]