<body bottommargin="0" leftmargin="0" rightmargin="0" topmargin="0" marginheight="0" marginwidth="0" bgcolor="navy" link="navy" vlink="navy" alink="navy">
...بی واژه

Monday, April 11, 2005

— طناب


عصبانیم و با تمام وجود حرص می خورم
1 ساعت دارم شو می بینم تا بلکه حواسم پرت بشه و این جینگولکا ذهنم رو منحرف کنن
اما می بینم هنوز ذهنم درگیر مسایلی که نباید باشه
نمی شه راحت همه کس وهمه چیو به عضو شریف گرفت!

....
خیلی وقتا بدون اینکه بفهمیم قربانی میشیم، قربانی باورهای یک نفر
قربانی عقاید سالهای سخت وطاقت فرسای یه نفر
قربانی عقاید خودمون، باورهای خودمون و حتی اعتقادات مذهبی خودمون
اعتقاداتی که آمده بودند تا طناب باشند برای بالا رفتن ورسیدن به کمال، و حالا طناب گرد شده ای هستند به دور گردن
وقتی هم که دست و پا می زنی که این حلقه زمخت مرگ آور رو از گردن در حال شکستنت در بیاری
می بینی داره به بهای خرد شدن تمام وجود یه نفر دیگه تموم میشه
در حالیکه تو فقط سعی می کنی خودتو نجات بدی، اما انگاری اینا یه جوری با هم نسبت عکس دارن
آره ، هر کسی گمانی دارد و اندیشه ای
همین اندیشست که من رو بیواژه می کنه، اونرواستاد، اونرو درویش، اونرو سالک، اونرو عارف و...
اما اگه مرزی برای همین باورها نشه گذاشت ، اینکه تا چه حدی پیش برن،اونوقت دیگه باور نیستند ، دیگه اندیشه نیستند...
همون طناب گرد شدست که گفتم
شایدم واقعا جور دیگر باید دید و اینا توهمی ابلهانه باشه

بیواژه

خانه منŒ
ارسال نامه‡
XML
***ˆ
 
 



†دوستانم

قهوه تلخ
میوه ممنوعه‡
گلابی قرمز
آفرودیت
SMK
BlueDorry
ذهن طلاییŒ
خرس سفید قطبی
تبسم
سحر دختر پاییز
واژه های نسوز سوزان
حیوانŒ
ستیغ
نفس سرد
حباب
عادت می کنیم

نوشته های پیشینŒ
October 2004
November 2004
December 2004
January 2005
February 2005
March 2005
April 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
September 2005
October 2005
November 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
May 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
December 2006
January 2007
March 2007
April 2007
May 2007
July 2007
August 2007
October 2007
January 2008
February 2008
May 2008
June 2008
August 2008
September 2008
October 2008


Gardoon Persian Templates

[Powered by Blogger]